سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلوک

سلام

عرض تبریک ویژه به ساحت مقدس مولانا "حجت ابن الحسن"ارواحنا لتراب المقدمه الفدا به مناسبت ولادت پدربزرگ گرامیشان اقا "علی بن محمد الهادی"علیهم السلام.

و

اقای من، انروز که می امدی به سنت پدرانت اولین قدم سجده و شهادتین بود و اخرین قدم لقا و شهادت.

به نیکی میدانستی که این حکام جور همچون اسلاف خود جز ریختن خون نجیب زاده ات راضی نخواهند شد و تو مدارا کردی.

هر بار ملاقات این نا نجیب زادگان جز ملالت هیچ نداشت و تو به جان خریدی.

اقای من ،میدانم تو هم منتظر امدن گشایش بودی. منتظر رسیدن این صبح سپید. نگاهش را هر روز در نگاه فرزند صالحت دنبال میکردی و مهرش را درست همان روزی که مادرش را دیدی احساس کردی .

مولای مظلوم سامرا، میدانم تا ما منقلب نشویم انقلاب نمیرسد...اما به شوق "ال محمد" علیهم السلام برای دیدار "مهدی" ارواحنا لتراب المقدمه الفدا قسمت میدهم برای امدن او به شفای نفوس مبتلا ی ما دعا کن...



برچسب‌ها:
[ شنبه 90/8/21 ] [ 12:3 عصر ] [ م.رزاقی ] [ نظر ]

بسمه اللطیف

نیمه درد دلی با همه ی خواهر ها و برادرهای ایمانی ام...

   بازهم بی خوابی با یک حجم عظیم از کتابی که خوانده نشد و وجدان درد عقب بودن از برنامه هایم مرا به محیط مجازی کشاند...سری به اپارات زدم...ویدئویی باعنوان "شجاعت دختر بحرینی "نظرم را جلب کرد و...

   دختری سیاه پوش کم سن و سال تر از من و تو شاید...با پرچمی سرخ و سپید در دست در خیابانی ایستاده دورتر از او افق دید کادر را که نگاه میکنی لااقل 15 نفر سرباز را می بینی که نزدیک می ایند معلوم نیست مزدورند از سعودیه!!!یا اهل همان اطراف هستند...اما مسلحند... چند ثانیه بعد صدای شلیک...تصویر بردار برای لحظاتی سردر گم میشود ظاهرا انتظارش را نداشته برای لحظاتی فکر میکنی دخترک پر کشیده اما بعد می بینی همچنان ایستاده با همان پرچم !  برایم جالب بود که حتی با نزدیکتر شدن سربازها و شلیکهای بعدی دور نشد تنها دفاعش ایستادن پشت یک دیوار بود با پرچمی که معلوم است خیلی هم سازمان یافته !!! طراحی و ساخت نشده... نمیدانم در کجای این کره ی به ظاهر متمدن!!! و به باطن دچار توحّش مدرنیته شده ممکن است به صرف نگه داشتن یک پرچم با شلیک گلوله حتی از نوع هوائیش برخورد شود این یعنی حقوق بشر در تعیین سرنوشت سیاسی ... این یعنی حق انسان در دفاع و بیان عقاید سیاسی...

   بحرین خیلی از ما دور نیست تا سال 1349 وصله جدا نشدنی از تن وطنمان بود که بواسطه ی فساد و ظلم محمد رضا همان رفتاری که در برابر کردها و بختیاری ها و کلا هر قومیتی در ایران داشت از ما جدا شد...بازهم دست انگلیس و این بار ال سعود !! این نوزاد حرامی الوهاب !!

   وخلاصه اینکه اگر نام ایران بر سر بحرین بود مشت میشدم بر دهان هر کسی نام خاکش را میاورد ودیوار حائل بین خود مردم تحت حکومتش میکشید!!همان کاری که ال خلیفه کرده  تا شاید صدای جوانان بحرین را هم نشوند... بیچاره ..."الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم "یادش رفته یا حتما پدری نداشته که یادش دهد...

   فاصله ما با بچه های بحرین فقط روی نقشه است...انجا هنوز هم با لهجه ی عرب فارسی حرف میزنند...وقتی با یک بحرینی صحبت میکنی تقریبا نمیتوان بین لهجه اش با یک ابادانی فرقی گذاشت... و همه اینها بغض است و مشت و دندان فشرده شده...

  این ها را بهانه میکنم تا درد دلی را باز کنم...به بهانه دیدن دخترکی تقریبا هم سن و سال همین خواهر ایمانی مان امروز صبح کتابخانه...بگذریم...   اما فقط یک سوال ایا رعایت کردن ذره ای از حرمت ها اینقدر سخت است ؟؟؟ با همه خواهر هایم هستم!! خریدن نگاه اجنبی بیشتر میارزد یا مثل این شیر زن بحرینی "خریدن نگاه خدا" ؟؟

   و شما برادر عزیز ...اقای محترم ...که اگر روزی کسی چپ نگاه کشورت کند قرار است از ناموس امثال همین دختر دفاع کنی!! اخر اینطور میشود...؟؟؟ برادر من وقتی صاحبخانه دست ناپاک در سفره می برد هر نا محرمی به خانه اش نظر می اندازد...

   اول از خانه هایمان شروع کنیم از گوشی ها از پی سی ها دی وی دی ها ... بیاییم اراده کنیم و پاک کنیم هر چه را بزور اسلحه نتوانستند در مغزمان در دهه شصت فرو کنند اما به هرز ماهواره در دهه ی هفتاد حاصل شد... بیایید کوچه ها را پاک کنیم از هر چه نگاه سنگین است که برایش فرقی ندارد زنی با شوهرش راه برود یا دختری با پدرش!!! از هر چه خرید نگاه لبخند هرزه است به جای خریدن "لبخند خدا"

  در احوال دیگران جستجو کنیم که خداوند تبارک و تعالی در قرآن بارها امر فرمود به این مهم... اینان که امروز در بحرین چکمه می کوبند و با لند کروزهای 2011 دنبال جوان بحرینی میروند هنوز پایشان به این کشور باز نشده ناموستان را حلال کرده اند...پناه بر خدا... نگاهی به فتواهایشان بینداز... که با پولهای خرج کرده در حجّ مان برای تجمل آرایی ودیگر نه تجمل گرایی ؛چه گلوله هایی فراهم کردیم برای شلیک به قلب هر ازادیخواهی و چه التیامی فراهم کردیم بر زخم هر کافر ظالمی...

 پناه بر خدا اگر نگاه مهربانش را با تاوانی به این سنگینی فقط برای لحظه ای  هرزخند شیطان بفروشیم...

یاحق



برچسب‌ها:
[ جمعه 90/8/20 ] [ 3:44 صبح ] [ م.رزاقی ] [ نظر ]

بسمه المقدر

پس از مشکلات فنی حادث در روزهای اخیر که توفیق نگارش برای روز عرفه و عید قربان را از بنده گرفت چند خطی در عرض ادب به ساحت مولای عاشقان اربابنا "حسین" علیه السلام نگاشتم که با کمال تعجب امکان پست میسر نشد. از انجاییکه بنده به مسبب اسباب بودن حضرت باری تعالی معتقدم و در ابتدای ان نگاشته هم نام "یا مقدّر" منقوش بود؛  ان عرض ادب  به ساحت مولا تقدیم شد تا هر زمان که مصلحت تعلق گرفت "درد دل بر دوستان افشائ کنم"

هزار بار عرض ارادت به ششماهه کربلا جناب "علی"اصغر روحی له الفدا

یا حق



برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 4:4 عصر ] [ م.رزاقی ] [ نظر ]

  امروز روز غمبار دیگریست در تاریخ تشیع ... امامی مظلوم که در عاشورا  طفلی چهار ساله بود؛ ان روز عظیم را درک فرمود. پا به خار مغیلان سپرد ،پیکر تب دار پدر را میدید،سر جدّ بزرگوارش بر سر نی اوای قران میخواند و پیکر عمویش بر خاک اربن اربا دید... پرواز رقیه در شام ،سیلی عدو بر گوش سکینه و قامت خمیده دخت علی بن ابیطالب بار سنگینی بر قلب این کودک مظلوم بود. امامی که سالها اندوه پدر و مظلومیتش را مشاهده نمود.در جوانی کمر بر احیائ مذهب تشیع بست که فرزند خلفش مولانا جعفر بن محمد الصادق این راه را به کمال رساند.

  این امام عالم مانند اجدادش به جرم اهل بیت رسول بودن در سنه 114 به دست ملعون بن ملعون ابراهیم بن ولید به تحریک قاتل پدر بزرگوارش، هشام بن عبدالملک ملعون به شهادت رسید . قبر نورانی این امام بزرگوار در غربت بقیع قرار دارد. همان بقیع که همیشه نامش با نام ارامگاه گمشده ی مادر سادات گره خورده !

  امام عالم ، روحی فداک در چنین روزی شفیع ما در نزد حضرت حق باش .کمک کن تا نور همیشه جاوید فقه جعفری به قلبمان بتابد و در این روزگار تاریک روشنگر راهمان باشد.امام مظلوم جایی خواندم که فرمودی اگر در روزگار اخر الزمان میزیستی و دوره امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را درک میفرمودی خدمتش می نمودی!! امام حق، ای فرزند حق، ای شکافنده ی علوم ؛ دعایمان کن که امام عصر را درک کنیم و خدمتش نماییم.

  دعایمان کن که روزگارمان بی یاد مهدی موعود ارواحنا لتراب المقدمه الفدا نگذرد!! ما را لایق نام شیعه جعفری بفرما .

  امین.

پ.ن1: امیدورام هر کس درسی در فقه ؛این میراث مکتب امامین صادقین علیهم السلام؛گرفته است ،در راهش ثابت قدم و مورد لطف اهل بیت قرار گیرد.

پ.ن2:دیروز سالروز حمله دد منشانه وهابیون در سال 1366 به حجاج حق طلب بود.یاد شهدای انروز گرامی باد.امید انکه با تلاش حق طلبانه ی مسلمین روزی دست ناپاک این اولاد یهود یثرب برای همیشه از بیت الله الحرام و مدینه االنبی کوتاه شود.

 یاحق

 



برچسب‌ها:
[ جمعه 90/8/13 ] [ 1:53 عصر ] [ م.رزاقی ] [ نظر ]

متنی کوتاه هدیه به آسمانی ترین خانواده ی دنیا!

سالها پیش در شهری بنام مدینه النبی که خاکش پر افتخار از قدوم انسانهایی اسمانیست؛ پیوندی صورت گرفت که نه در صورت  که در بطن و سیرت بی همتا بود! در این جشن مومنین حضور داشتند و خطیبش عبد عزیز خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و اله بود. عروس برترین زنان عالمیان بود ؛همو که خدا به نور او جهان را روشن کرد.و داماد انکه اول بار به اسلام ایمان اورد ...اول بار با رسول خدا نمکاز خواند... وجان خود را بارها برای دین خدا به مخاطره انداخت تا جاییکه خداوند جل و اعلی به او مباهات نمود!

این جشن نیازی به ساز و اواز نداشت...نیازی به تجمل نداشت...عروس این خانه را جهیزیه کلان و مهریه دست و پاگیر نبود... هر چه بود صفا بود و ایمان. اینکه میگویم صفا و ایمان کم نیست ! به دنیایی می ارزد. عشق در این خانه ساده اما اسمانی تا جایی پیشرفت که بانویش جان فدای حق مردش نمود . 

این خانه ی ساده برترین خانه ی روی زمین است !

زیرا :

دراین خانه هرگز زیاده خواهی نشد ! نه مرد از همسرش و زن از مرد زندگیش چیزی خارج از توان او نخواستند.حتی قوت شب!

دراین سرای پر مهر غیبت نشد...دروغی پا نگرفت...تهمتی ...ناسزایی...بی وفایی...این واژه ها با این سرای بیگانه اند. میهمان اهل این خانه ملک امین خدا بود. بانوی این سرای بدون هیچ زیوری بانوی دو عالم شد...واین یعنی عشق!

عشقی که از اسمان ریشه گرفته و گرنه در زمین پایدار نمیماند.

بهترین اولاد ،اولاد این خانه شدند و برگزیده ی خدا ! جز این انتظاری هم نمیرفت.

دوست ندارم این واقعه مبارک را و این خانه را و اهلش را روحی فداهم  با زندگی امروز ،با جشنهای امروز،با میهمانهای امروز، با مردان و زنان امروز مقایسه کنم.

به این جشن فرخنده کام من که نه کام عالم شیرین است...تلخش نمیکنم.

یاحق

 



برچسب‌ها:
[ شنبه 90/8/7 ] [ 10:9 صبح ] [ م.رزاقی ] [ نظر ]
<      1   2   3      >
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

م.رزاقی
راهی پیش رو است ، بس صعب... راهی از خود به خدا... در انتظار مدد آسمانی اش قلم را نذر کرده ام !
لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان


وبلاگ نویسان قالب وبلاگ وبلاگ اسکین قالب میهن بلاگ