سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلوک

بسمه الطیف

   چند روزیست از بودنت در کنارم ننوشته ام ، شاید زیادی بی درد بوده ام...تا اینکه دردی آمد! چقدر زیباست وقتی درد می آید ، یاد تو هم می آید.چقدر زیباست که دردم از خودم است! اما درمانم فقط نزد توست...خداوندگار مهربان من ! من نافرمانی میکنم وتو راه پیش پایم میگذاری...من نا شکری میکنم وتو نعمتم می بخشی...من فراموشت میکنم وتو یادم میکنی... خدایا از این نعمت بیشتر که من فراموش میکنم هنوز نفس می کشم...هنوز زیر سایه ی لطفت نفس میکشم !

   اگر نگاهی به امار انسانهایی که امروز از این دنیا رفته ند بیاندازم، مطمئن میشوم که عشق احساس توست نسبت به من ! من که امروز کمتر از ان چه باید به یادت بودم...اندازه ؛یعنی در هر نفس دوبار یادت کنم... وقتی نفس می آید، وقتی به سلامت بازدم شکل میگیرد...

   خدای عشق پایدار ، خدای حسین، حالا می فهمم یا شاید در حال سعی برای فهم هستم! ؛که چرا بی بی زینب گفت "ما رأیت الّا جمیلا" !!! او غم را نمیدید...مرگ را نمیدید...حتی حسَین را نمی دید!!! او  خدا را دید ...حسَین را دید که در خدا فنا شد... و این بالاترین مقام شد و حسین مقام "عبدی" را گرفت ! او بنده ی خاصّ خدا شد . تا جاییکه حتی اشک برای او مقام یافت ! عجب مقامیست که خدای تعالی مستقیما او را به بهشت دعوت میکند..."ادخلی جنتی" !!! خدایا من دیوانه ی این یائ آخرم... یائ که حسین را مختصّ به خداوندگار کرد... و او به یقین رسید...یقین چه بود ؟؟؟ یقین چه  هست ؟ همان بدون حتی سوالی در ذهن پذیرفتن" امر حق" است ؟؟ خدایا من که این همه ادعای حسینی بودن دارم چقدر به تو "چشم" میگیوم ؟ چقدر بدون حتی لحظه ای تردید در قلبم ؛چشم بتو گفته ام...؟؟؟ چند بار از صمیم دل سمعاً وطاعتا گفته ام !!؟؟؟

     پروردگارم ! مرا ببخش برای همه ی انچه که به من دادی ، دیدم و ناسپاسی کردم... مرا ببخش برای همه ی انچه به من ندادی ، خِیرم در ان بود و نا سپاسی کردم !  من ظلومِ جهول را ببخش ! برای همه ی انچه به من اموختی ولی نیاموختم...همه ی نشانه هایی که ندیدم... همه ی راه هایی که ندیده گرفتم !!! مرا ببخش و بپذیر باز امدنم را...خدایا کمک کن که در پایان هر روزم بتو باز گردم...

   خدایا ! یاریم کن چونان محبانی که روبروی اربابنا الحسین ایستادند و تیغ بر او کشیدند نشوم... کمک کن با امامم بمانم حی در شدائد... روحم را بیش از مصائبم بزرگ کن ... کاری کن مصائب در من حل شوند نه من در مصیبت ها !

   خدایا ! در این شب به قلب های شکسته کربلا نگاه کن ! وکاری کن قلب من همیشه در کربلا شکسته باشد ! کاری کن بغضم همیشه در استانه ی شکستن باشد و با دیدن هر دختری؛ در سینه به یاد دختران کاروان حسینی بتپد ...آفریدگارا ! آنچه را در نگاهم بنه ؛که در نگاه عاشوراییان گذاشتی ؛ انان که "سر" دادند و جز زیبایی ندیدند...انان که کمر خم کردند، اما نشکستند...

  الهی دنیا بدون تو مقرّیست حیوانی ... و من بدون تو در آرمانی ترین شرایط مادّی ام حیوانی لذت جو خواهم بود...خدایا من دنیا را بدون تو نمیخواهم... انسان ساده ای با چشمی مداوم به رحمت تو برتری دارد به همه ی لذت ها...

  امروز چنان واله شدم که طوق بندگی ات را به دوعالم ندهم...ای حضور مداوم کاری کن من نیز مدام در حضورت باشم !!



برچسب‌ها:
[ یکشنبه 90/9/20 ] [ 11:17 عصر ] [ م.رزاقی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

م.رزاقی
راهی پیش رو است ، بس صعب... راهی از خود به خدا... در انتظار مدد آسمانی اش قلم را نذر کرده ام !
لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان


وبلاگ نویسان قالب وبلاگ وبلاگ اسکین قالب میهن بلاگ