• وبلاگ : سلوک
  • يادداشت : لبخند نور
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    [گل][خنده][گل][نيشخند][گل][لبخند][گل]
    سلام
    باز هم مثل هميشه عالي نوشتي
    مرحبا به اين قلم
    مرحبا به اين عقل که فهميدهرچندچاره را پيدانکرده اما جوينده يابنده است
    ليک ما که اندرخم يک کوچه بمبستيم چه بگوييم که نگفتن به
    پاسخ

    وعليکم السّلام
    ديوان خواجه کنارم بود تفألي زدم و :
    در خرابات مغان نور خدا مي بينم
    اين عجب بين که چه نوري ز کجا مي بينم
    جلوه بر مفروش اي ملک الحاجّ که تو
    خانه مي بيني و من خانه خدا مي بينم
    خواهم از زلف بتان نافه گشايي کردن
    فکر دور است همانا که خطا مي بينم
    سوز دل،اشک روان،آه سحر،ناله شب
    "اين همه از نظر لطف شما مي بينم"
    هر دم از روي تو نقشي زندم راه خيال
    باکه گويم که در اين پرده چها مي بينم
    کس نديده است زمشک ختن و نافه چين
    انچه من هر سحر از باد صبا مي بينم
    دوستان عيب نظر بازي حافظ مکنيد
    که من اورا زمحبّان شما مي بينم

    اَمان از اين هم ولات شما...
    التماس دعا دارم.