سلام و درود بر خانم رزاقي بزرگوار
عذر ميخوام تو هفته گذشته اصلا نتونستم به هيچ کس سر بزنم
زيبا به روز کرديد و خيلي شيک به قول امروزي ها التماس دعا داشتيد
ما که دعا گو هستيم شما هم دعا گو باشيد
اما چي شده که انقده درگير شديد با نفستون
گرد و خاک نکنيد بريد هيئت آب و جارو ميکنه روحتون رو
ايام ايام خود سازيه
وبتون رو تعطيل نکنيداااااااااااا
فرا رسيدن ايام سيه پوش شدن محرم رو خدمت شما تسليت عرض ميکنم
خدا حفظتون کنه
به روزم
-----------------------------
اين شعر رو هم تقديم ميکنم به شما از زبان حافظ براي شاه کربلا
زان يار دلنوازم شکريست با شکايت
گر نکته دان عشقي بشنو تو اين حکايت
بي مزد بود و منت هر خدمتي که کردم
يا رب مباد کس را مخدوم بي عنايت
رندان تشنه لب را آبي نميدهد کس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در زلف چون کمندش اي دل مپيچ کان جا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و ميپسندي
جانا روا نباشد خون ريز را حمايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشهاي برون آي اي کوکب هدايت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نيفزود
زنهار از اين بيابان وين راه بينهايت
اي آفتاب خوبان ميجوشد اندرونم
يک ساعتم بگنجان در سايه عنايت
اين راه را نهايت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بيش است در بدايت
هر چند بردي آبم روي از درت نتابم
جور از حبيب خوشتر کز مدعي رعايت
عشقت رسد به فرياد از خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخواني در چارده روايت